کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با امام علیه‌السلام در بازگشت به کربلا

شاعر : قاسم نعمتی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

ره وا کـنـیـد قـافـلـه سـالار می‌رسد            یک قـافـلـه اسـیـرعـزادار مـی‌رسـد

برخیز یا حسین سری دست و پا نما            دلـبـر بـرای دیــدن دلـدار مـی‌رسـد


حالا که پیـر عـشق شدم ناز می‌کنی            باشد تو ناز کن که خریدار می‌رسد

سرّ الحسین سینه سینای زینب است            آری حـقـیـقـت هـمه اسرار می‌رسد

بـالا بـلـنـد بـودم و حـالا خــمـیـده‌ام            پُـر غـم‌تـرین زمـانه دیـدار می‌رسـد

عـباس کو که صبـرعـقـیله سر آمده            ناموس حق زکوچه و بازار می‌رسد

بر روی قـبر پیرهـنت پهـن می‌کـنم            جانم به لب ز گـریه بسـیار می‌رسد

تکرار صحنه‌ها شده در پیش دیده‌ام            نیزه به دست لشگـر اشرار می‌رسد

گویا هنوز می‌شـنوم زیر دست و پا            فـریـاد العـطـش ز لب یـار می‌رسـد

آن بار گـر نـشد بدنت را بغـل کـنـم            قبرت به روی سینه‌ام این بار می‌رسد

هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست            زینب غمین از آن همه آزار می‌رسد

آه ربـاب و قـبـر نهـان گـشـتۀ عـلـی            لالایی‌اش از آن دل غـم‌دار می‌رسد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آه ربـاب و قـبر بـهـم خـوردۀ عـلـی            لالایی‌اش از آن دل غـم‌دار می‌رسد

مدح و مناجات اربعینی سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محسن کاویانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دوستان که جایِ خود حتّی به فکرِ دشمن است            کمترین لطفش به دشمن دادنِ پیراهن است

از همان شب که چراغِ خیمه را خاموش کرد            عیب پوشی کردنش از نارفیقان روشن است


شک نکن گاهی تَشَرهایش دل از ما می‌برَد            شـیـوۀ حُـر سـازیِ آقا به نـحـو احسن است

خـطبه خـطبه من تَـوَرُّق کـرده‌ام تـاریخ را            گاه الگـویِ تمامِ شـیر مردان یک زن است

چایِ روضه رمزِ مستیِ رسولِ تُرک هاست            این شرابِ کهنه تا روزِ ابَد مرد افکن است

هرکـسی را بَهرِ کاری ساخـتـنـد و کـارِ ما            کفش هایِ سینه زن ها را مرتّب کردن است

بـویِ اسـفـند و گـلابِ دسـتـه‌های سیـنه زن            بویِ خوبِ خاطـراتِ کودکی های من است

هرکسی از هرکجایی اربعین در کربلاست            با من و ایل و تبارم بعد ازاین هم میهن است

اربعین موکب به موکب چایِ شیرین میخورم            آه شیرین تر از آن در کربلا جان دادن است!

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

من‌ از آن موقع که طفلی بی‌زبان بودم حسین            خادم نـاقـابـل این آسـتـان بـودم حـسـیـن

خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد!            سود کردم پیش تو! گرچه زیان بودم حسین


از جـوانی خـوبـتر پـیرِغـلامی شماست            شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین

راه افـتـادم بــرایـت! پـیـشــوازم آمـدی!            هر قدم مدیون لطفی بی‌کران بودم حسین

بـین خـوبـانت من بی‌آبـرو را هـم بخـر!            چون سگی در انتهای کاروان بودم حسین

من‌ که بودم دیرتر راهی مقـتل می‌شدی            کاش یارت می‌شدم! کاش آن زمان بودم حسین!

عفو کن‌ هروقت راحت آب خوردم در مسیر!            عفو کن هروقت زیرِ سایبان بودم حسین

تـاول پـایـم فـدای پــای دخـتـرهـای تـو!            بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین

خواهری از شام برگشته چنین فریاد زد            بی‌تو بین مجلس نامحـرمان بودم حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! زیرا بعد از زندانی کردن اهل بیت در کوفه ابن زیاد ملعون طی نامه‌ای از یزید کسب تکلیف کرد؛ به گفته سیّدبن طاوس در اقبال الاعمال ص۵۸۹؛ حاج شيخ عبّاس قمي در منتهي الآمال ص۵۲۴؛ و محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ص۱۷۴، آیت الله شعرانی در نفس المهموم ص۳۷۵، فرهاد میرزا در قمقام ص۵۸۶ تند‌ترین پیک‌ها هم این مسير ۱۷۵ فرسخی را در حدود ۲۰ روز طی می‌کنند که رفت و برگشت آن ۴۰ روز میشود؛ مدت زمان رفتن کاروان اسرا از کوفه تا شام (۱۵۰۰ کیلومتر) هم یک ماه طول کشیده است، بنا بر نقل سید بن طاوس (اقبال الأعمال ص ۵۸۹ ) و قاضی نعمان از علمای قرن چهارم (شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ ) اهل بیت بین ۳۰ تا ۴۵ روز در شام بوده‌اند!! حداقل بیست روز هم زمان نیاز بوده است که اهل بیت از شام به کربلا برگردند!! با توجه به مطالب فوق و دلایل متعدد روایی و تاریخی دیگر که در قسمت روایات تاریخی بطور کامل به آن اشاره کرده‌ایم علمایی همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال ص۵۸۹، علاّمه‌مجلسی در بحارالأنوار ج ۱۰۱ ص۳۳۴ و جلاءالعیون ص۶۱۹، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال ص۵۲۵، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال ج۷ ص۲۱۱، عادل العلوی در عبقات الأنوار ص۴۴، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم ص۳۷۵، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ ج۶ ص ۱۰۱، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ ص۳۱۸، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین ص۳۶۰، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی ج۳ ص۳۰، فرهاد میرزا در قمقام ص ۵۸۶، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص۱۴۸، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان ص ۷۵۳، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۲۶ تصریح کرده‌اند به هیچ وجه امکان بازگشت اهل بیت در ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری وجود نداشته بلکه احتمالا در اربعین سال بعد به کربلا آمده‌اند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد            بی‌تو بین مجلس نامحـرمان بودم حسین

مدح و مناجات اربعینی سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

تا بگـیرد زندگـانی‌ام صـفا گفـتم حـسین            با همه بی‌بـنـد وباری بارها گفتم حسین

دست‌هایم را گرفتی هر کجا خوردم زمین            تا نهادم دست خود را روی پا گفتم حسین


اشکهایم را خریدی، خنده دادی جای آن            در میان خـنده‌ها و گـریه‌ها گفـتم حسین

هرکه با هر نیّتی خوانده تو را دادی جواب            گاه با اخلاص و گاهی با ریا گفتم حسین

گـاه در تـنهـایـی‌ام نـام تـو را نـالـه زدم            گاه در بزم عـزایت بی‌صدا گفـتم حسین

تاکه دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند            ناگهان بغضم شکست وبی‌هوا گفتم حسین

"ازحرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین"            اربعین، من از وطن تا کربلا گفتم حسین

حال می‌خواهی جواب گریه‌هایم را نـده            ابتدا گفـتم "حسین" و انـتها گفـتم حـسین

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : حامد فلاحی راد نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

عمری ست در فراق تو با اشک سر کنیم            گـریه اگر کـم است بگـو بـیـشـتر کـنـیـم

جا مانـده‌ایم، حوصلۀ شرح قـصه نیست            تربت بـیـاورید که خـاکـی به سـر کـنـیم


ری زاده‌ایم و هر شب جمعه در این حرم            شب را به یاد کرب و بلایت سحـر کنیم

باهر قدم به سمت تو، صد حج برابر است            راضی نـشو که این همه آقا ضـرر کنیم

یک گوشه می‌رویم و فقط گریه می‌کنیم            یک روز می‌شود به ضریحت نظر کنیم؟

امسـال اربـعـین تـو دق می‌کـنـم حـسـین            تا کـی بـرای آمـدن امـا، اگـر… کـنـیـم

حـی عـلی حـسـیـن فـی یـوم الاربـعــیـن            این جـمـله را شعـارِ حـقـوق بـشر کـنـیم

: امتیاز

مناجات اربعینی سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : میثم میرزائی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

شد اربـعـین و بر دل ما غم اضافه شد            یک فصل دیگری به محرم اضافه شد

تشبیه شد به کوثر و زمزم چواشک ما            بر آبـروی کـوثـر و زمـزم اضـافه شد


بر بـیـقـراری این قلب عـاشـق الـحـرم            نـزدیـک اربـعـیـن دمــادم اضـافـه شـد

دشمن شکسته تر شد و تیرش به سنگ خورد            تا برشمار موکـب و پـرچـم اضافه شد

لبیک یا حـسین زمین و زمان که گفت            بر اعــتـبـار عــالـم و آدم اضـافـه شـد

خالیست جای محتشم واین چه شورش است            گـویا که رستـخـیـز دگر هم اضافه شد

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا در بازگشت به کربلا

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : دوبیتی

سـفـر کـردم به دنـبـال سـر تـو            سـپـر بــودم بــرای دخـتـر تــو
چهل منزل کتک خوردم برادر            به جرم این که بودم خواهر تو


************

حسینم واحسین گـفت و شنـودم            زیـارت نـامـه‌ام جـسـم کـبــودم
چه در زندان، چه در ویرانۀ شام            دعـا می‌خـوانـدم و یـاد تو بودم
************
بـــرای هــر بــلا آمــاده بــودم            چو کوهی روی پـا استاده بودم
اگر قـرآن نـمـی‌خـوانـدی برایم            کـنـار نـیـزه‌ات جـان داده بـود

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب و سیدالشهدا با یکدیگر در بازگشت به کربلا

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

مظهـر صبـر خـدای حـیّ داور زینـبم!            یادگـار حیـدر و زهـرای اطهـر زینـبم!
فتح کردم شام را سنگر به سنگر زینبم!            آمدم همچون علی از فـتح خـیبر زینبم!


گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر

بازگـشـتی از همه سـردارها پیـروزتر
باغبان از بهر گـل‌هایت گلاب آورده‌ام            بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده‌ام
روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده‌ام            پرچم پیروزی از شـام خـراب آورده‌ام
آه دل را آتش فـریـاد کـردم یـا حـسـین
شام ویران را حسین‌آباد کردم یا حسین

خواهرم در این سفر فریاد عاشورا شدی            یاس بـاغ وحی من نیلوفر صحرا شدی
با کـبـودی رخت مهـرِ جـهـان‌آرا شدی            هر چه می‌بینم شبیهِ مادرم زهرا شدی
بارها جان دادی اما زنـده‌تر گـشتی بیا
دست بسته رفـتی و پیروز برگشتی بیا
من خدا را آیت فتح و ظفر بودم حسین            با سرت تا شام ویران هم‌سفر بودم حسین
بر دل دشمن ز خنجر تیزتر بودم حسین            دختران بـی‌پناهت را سپـر بودم حسین
بس که آمد کعب نی از چار جانب بر تنم
گشت سر تا پا تنم نیـلی‌تر از پیـراهـنم
زیـنبـم، پـیـروز میـدان بـلا دیـدم تو را            فـاتــح روز نـبــردِ ابــتـلا دیــدم تـو را
لحظه لحظه قهرمان کربلا دیــدم تو را            خوانده‌ام قرآن و در طشت طلا دیدم تو را
تو نگه کردی و دشمن چوب می‌زد بر لبم
بـر نگاهِ درد خیزت گریـه کـردم زینبم
در کنار طشت چندین طایر افسرده بود            هم لب تو، هم دل مجروح من آزرده بود
کاش چوب آن ستمگر بر لب من خورده بود            کاش پای صوت قرآن تو زینب مرده بود
من که با صبرم غمت برجان خریدم یا حسین
در کـنار طشت پیـراهن دریـدم یا حسین
خواهرم آن شب که در ویرانه مهمانت شدم            بـا سـر ببْریـده‌ام شمـع شبـستـانت شـدم
شستشو از گرد ره با اشک چشمانت شدم            چشم خود بستم، خجل از چشم گریانت شدم
دخترم پرپر زد و جان داد دیدم خواهرم
زد نفس تا از نفـس افتاد دیدم خواهـرم
یا اخا آن شب تو کردی با سر خود یاری‌ام            ورنه می‌شد سیل خون در دیده اشک جاری‌ام
ماند چون بغض گلو در سینه آه و زاری‌ام            کاش می‌مُردم من آن شب زین امانت داری‌ام
دختر مظلومه‌ات با دست زینب دفن شد
حیف او هم مثل زهرا مادرت شب دفن شد
جان خواهر من سر نی سایه‌بانت می‌شدم            نیمـه‌های شب چـراغ کاروانت می‌شدم
با اشارت‌های چشمم، ساربانت می‌شدم            گه جلو، گه پشت سر، گه هم‌عنانت می‌شدم
یاد داری سنگ زد از بام، خصمم بر جبین
از فـراز نی سرم افتـاد بر روی زمین
یا اخا، خون ریخت از فرق تو و چشم ترم            تا سرت افتاد از نی، سوخت جان و پیکرم
من زدم بر سینه، سیلی زد به صورت، مادرم
            کاش پیش سنگ آن ظالم سپر می‌شد سرم
قصۀ سنگ و جبین، بار دگر تکرار شد
رأس تو افتاد از نی، چشم زینب تار شد
جان خواهر این مصائب در رضای دوست بود            گر سرم افتاد از نی، پیش پای دوست بود
بر فراز نی مرا حال و هوای دوست بود
            ایـن اسارت، این شهادت، از برای دوست بود
تا در اطراف سر من طایر دل پر زند
شعله فریاد تو از نظم «میثم» سر زند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم!            آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم!
 

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

 

من که صبرم غمت برجان خریدم یا حسین            در کنار طشت پیـراهن دریدم یا حسین

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : علی اصغر یزدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بدون واسطه در محـضـر خـدا نـرویم            مـریـض عـشق تـوأیم و پِیِ دوا نرویم

بهای دیدن صحنت مگر به دینار است            که با گـران شدنش سمت کربلا نرویم


به اشک روضه قسم، عشق می برد ما را            برای خـوردن و نوشیدن و ریا نرویم

در آسمان تو عمری ست فکر پروازیم            کنون که پنجره باز است پس چرا نرویم؟

فقـط به سوی تو با سر شتافـتیم حسین            به هر کجا که به ما گفته شد «بیا»نرویم

برای عرض توسّل عبارتی کافی ست            نیاز نیست که در بطن روضه ها برویم

تـن غـریـب تو افـتـاده بـود در گـودال            رقـیـه گـفـت بـدون تو ما کجـا برویم؟

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین‌ها را           که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین‌ها را

همه از خانه‌ها بیرون زدند و عازم یارند           دل با جمع بودن داده‌ای گوشه نشین‌ها را


مسیحی، ارمنی هندو، میان زائران هستند           تو یکجا جمع کردی زیر قُبّه کل دین‌ها را

زمین کـربلا در آسـمان هم مشتری دارد           همان روز ازل بُرده دل عرش برین‌ها را

مدال کربلا رفتن به روی سینۀ ما نیست           رکاب کـج ندارد فـیض دیدار نگـین‌ها را

تـمام کـارهـایم جـور بـود اما نـشـد آخـر           و پائین می زنم دیگر به گریه آستین‌ها را

دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله           کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین‌ها را

نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است           خیالش مست کرده تا ابد روح الامین‌ها را

به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی           نگاهی از سر احسان کنی این دل غمین‌ها را

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : علی پور زمان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

قـلـبـم قـلـمـرو هـمۀ عـاشـقـانه‌هـاست            من، اربعین، حرم، سفر بیکرانه‌هاست

لبهای خادمان تو گرم ” تفضَّل ” است            شُکراً؛ جواب زائر تو بر نشانه‌هاست


خانه به خانه شـور شما طعـم عاشقی            مسجد چراغ دارد و نوری به خانه‌هاست

دل می‌زند به وسعت دریـا و می‌رود            آن زائری که در دل تنگش بهانه‌هاست

دیدیم طفل در بغـل و کودک و جوان            فصلی پر از شکفتن شوق جوانه‌هاست

بـا یـاد شـاعـران بـه لـبـم آمـده غـزل            با یـاد دوسـتان نـفـسم از تـرانه‌هاست

اینجا ستون به آخر خـط می‌رسد ولی            اینجا جنون جاری آن جـاودانـه‌هاست

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگرچه شعـر برایت به سیـنه‌ام دارم            برای تا تو رسیـدن چـقـدر کـم دارم

تو از وجود پُری، بی‌نهایتی، محضی            مـنی که آمـده‌ام رنگی از عـدم دارم


من از حوالی آن کوچه‌های بارانی است            که در هـوای شما باد در سرم دارم

گــدا شــدم بـه در خـانــۀ تـو آمـده‌ام            چـقدر خـوب که ارباب با کرم دارم

نفـس به سیـنه‌ام افـتـاده باز دلـتـنگـم            چقدر حسرت یک لحظه بازدم دارم

رواق منظـر چشم من آشیانۀ توست            عجیب نیست که ایمان به پا قدم دارم

دو دسته اشک گرفته است هیاتی در من            میان شور غـزلخوانی‌ام دو دم دارم

امیر قافـله عشق گـفـته است که من            درون سیـنه عـشـاق هـم حـرم دارم

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : میثم داودی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

هر لحـظـه دعا بهر فرج دارم من            این لطف ز ثـامن الحجج دارم من

با پـای پـیـاده می روم کـرب‌و‌بـلا            در هـر قـدمی ثواب حـج دارم من


***************

با تـو نـبـود مـرا نـیـازی به کـسی            در هر نفـسم فـقـط تـوأم هم نفـسی

امروز اگر خسته شدم عیبی نیست            فـردای قـیـامـتـم تـو فــریـاد رسـی

***************

مـا زائـر اربـعـین و عـاشـورائـیـم            از نسل غـدیر و حضرت زهرائیم

بـا پـای پـیــاده عـازم کـرب‌ و‌ بـلا            ســربـاز سـپــاه زیـنـب کـبــرائـیـم

***************

از خـسـتـگـی و درد لـبـالـب باشـم            حـاشا به شِـکـوِه در بـر رب بـاشم

خـورشید بـسـوزان تن من را شاید            یک لحـظـه شبیه عـمه زینب باشم

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : سید محمدمهدی شفیعی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند           به سـویت ای امیـن‌الله خلـق الله می‌آیند

صف جن و ملک با زائرانت هم‌قدم هستند           به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه می‌آیند


زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد           زمین و آسـمان با زائرانت راه می‌آیند

ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا           به شوق دیـدن تو پابه‌پا، هـمراه می‌آیند

گروهی غرق توصیفند و مست مدح چشمانت           گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند

به شهرت می‌رسند و حال و روز شهر  بارانی ست           پُر از بغضند و نم نم تا دم درگاه می‌آیند

مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست           به سـوی آفـتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند

قیامت کرده‌ای، انگار تصویری است از محشر           که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می‌آیند

نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند           به لطف گوشه چشمت آخرش کوتاه می‌آیند

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : احسان معبودی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

فقط باید نشست رو به سوی قبله زانو زد           تمام جاده را با پلک‌های خیس، جارو زد

نباید جز کریمان از کسی چیزی طلب کرد و           نباید جز حسین بن علی بر هرکسی رو زد


به لبیکی که می‌گوییم می‌ارزد، که اینگونه           برای یک زیارت این‌همه این سو و آن سو زد

نه‌نتها حرف من یا حرف تو، این رسم نوکرهاست!           نباید با زهیر و جون و عابس ذره‌ای مو زد

چه آقایی؟ که خاک زیر پای زائرانش را           شبیه مهر تربت می‌شود بر طاق ابرو زد

فقط باید به پایش ارباً اربا شد، فقط دل را           گـره بر زخـم‌هـای بی‌شـمار اکـبر او زد

نسیم بارگاهت سنگ را هم می‌کُند عاشق           غبار خاک پای زائرت طعنه به دارو زد

مرا هم راه دادی کربلا این وادی حیرت           که از شوق حرم باید فقط هو هو و یاهو زد

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

گـفـتـیم کـربلا… دلمان بی‌هوا گرفت            آری دل غـریـبه و هـر آشـنـا گـرفـت

یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه‌ها            نـاله زدیـم پـای تو تا این صدا گرفت


ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و            ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت

ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه            یک اربـعـین زیارت کرب‌و‌بلا گرفت

آمـد بـه زیـر قــبّـه و پــائـیـن پـای تو            آنقدر گـریـه کرد که آخـر دعـا گرفت

ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران            تربت گرفت و بُرد و مریضش شفا گرفت

رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد            لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت

خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست            افـتـادی و چنین دل خـیـرالنـسا گرفت

لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد            موی عزیز فـاطـمه را از قـفـا گرفت

آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت            آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت

: امتیاز

مدح و مناجات اربعینی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : علیرضا وفایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من چُنان باد صبا، مُشک فشان می‌آیم            دست‌بـوسی طرف پـیـر مـغـان می‌آیم

گاه با شوق وصال و گهی از درد فراق!            گاهی اوقـات چـنـین، گاه چنان می‌آیم


جان گرفـتـیم ز پابـوس عـلی اولِ راه            به امیدی که دهم پیش تو جان، می‌آیم

گفتم: امسال اگر قسمت من بود طریق            مـن پـیـاده عـوض دخـتـرتـان مـی‌آیـم

چــقــدر آبـلـه در راه، دهـن وا کــرده            روضه دارم به نظر، گریه کنان می‌آیم

پـای مـا خـار نــدیـده ز تـوان افـتــاده            تا خود کرب‌و‌بلا مرثـیه خـوان می‌آیم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا در بازگشت به کربلا

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

دارد نسیم می‌وزد این بوی کربلاست            چشم و دلم در آرزوی روی کربلاست

برگشتم از سفر؛ سفر رنج و داغ ودرد            پُر شد تـمام سـیـنه‌ام از نـاله‌های سرد


برگشته‌ام که گریه و زاری کنم حسین            اشکی به روی قبر تو جاری کنم حسین

شکرخدا که زنـده رسـیدم از این سفر            با اینکه هیچ خیری ندیدم از این سفر

بر چـهـره‌ام نـشانی صـد داغ را ببین            جـای هـزار ضـربـۀ شـلاق را بـبـیـن

هرچند سر شکسته ولی سر شکسته نه            هرچند دل شکسته ولی پر شکسته نه

سوغـاتم از سفر شده پیـراهنت حسین            این یـادگـار مـانـده بـرای منت حسین

برگشته‌ام ولی نه من آن خـواهر توأم            آئـیـنـه‌ای تــمـام قـد از «مــادر» تـوأم

هر چـنـد بُـرده‌انـد مرا مـجـلس حـرام            تا با خـیـال خـویـش بـگـیـرند انـتـقـام

هرجاکه شدبه پای غمت خطبه خوانده‌ام            ”ابـن زیـاد” را سرِ جـایش نـشـانـده‌ام

در شام و کوفه در پی تو دربـدر شدم            با خـنـده‌های قـاتـل تـو هـمـسـفـر شدم

هرکس که بود زخم سرت را نشان گرفت            می زد تو را و از من دلخسته جان گرفت

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا در بازگشت به کربلا

شاعر : وحید قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثنوی

پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال            حس می‌کـنم افـتـاده‌ام از شیبِ گودال

یـادم نـرفــتـه ذوالـجـنـاح بـی‌سـوارت             یــادم نــرفـتـه دخـتــران بـی‌قــرارت


یـادم نـرفـته سنگ بر آئـیـنه‌ات خورد            یادم نرفته چکمه‌ای بر سینه‌ات خورد

یـادم نـرفـتـه گـریـه‌ام سـیـلاب می‌شد            طـفـلـی رقـیـه پـا بـه پـایـم آب می‌شـد

زهـرا شـدم، در تـنـگـنـا آتـش گـرفتم            من زودتـر از خـیـمـه‌هـا آتـش گـرفتم

از کـربـلایت زخـمـی و بی‌بـال رفـتم            بـا چـشـم هـایـی تـار از گـودال رفـتـم

از حال و روزم بی‌خـبـر بودم بـرادر            با شمر و خولی هـمـسفـر بودم برادر

با دست خـالی جنگ آن اغـیـار رفـتم            بـا چــادر خـاکـی ســرِ بــازار رفـتــم

خاکستر غـم، بر سر من ریخت کوفه            خورشید را از شاخه‌ای آویخـت کوفه

رفـتــم، بـرای مــانـدن اســلام رفــتـم            بـا آسـتـیــنـی پـاره شـهـر شـام رفـتـم

از خـنـده‌های سـاربـان رنجـیـد زینب            آخـر سـرِ دروازه را هـم دیــد زیـنـب

از راه‌های سخت و بی‌بـرگـشت رفتم            با دست‌هـایی بـسـته پـای طشت رفـتم

پـیـراهـنت را سـوخـتـم تا پس گـرفـتم            با خونِ دل عـمـامـه‌ات را پس گرفـتم

در قـتـلـگـاه غـم، زمـین گـیـرم برادر            دارم به قـتـل صـبـر می‌مـیـرم بـرادر

 

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل نامستند بودن و عدم رعایت شأن حضرت زینب حذف شد

از ازدحـام کـوچـه‌هـا رنـجـیـد زیـنب            از هـم مـحـلـی، کـم مـحـلی دید زینب

هـمـسایـه‌ای داغ دلـم را تـازه می‌کرد            چـادر نمازم را سرش انـدازه می‌کرد

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا در بازگشت به کربلا

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثنوی

من آن عـقـیـله، بضـعـۀ پاک بـتولم            من روضه خـوان مـقـتل آل رسولم

من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم            من مـادرم بـیـن در و دیــوار دیـدم


من فرق خونین پدر را دیده‌ام… آه            در طشت خون، لخته جگر را دیده‌ام… آه

ای وای من دیـدم تمام صحـنه‌ها را            بالای تل، غوغای شمر و ضربه‌ها را

من کاخ ظلـم شامیان ویـران نمودم            با خطبه‌های حـیدری طوفان نمودم

من کوفه را یک بار دیگر فتح کردم            من شام را با چند دخـتر فـتح کردم

من زیر و رو کردم بساط ظالمان را            مـن آبـرو بـردم، تـمـام کـافـران را

پـیـغـمـبرم، پـیـغـام تو تا شـام بُـردم            اما هزاران سنگِ رویِ بام خوردم

من زینبم با سینه‌ای خون و دلی ریش            من زینبم اما کمی نـیـلی تر از پیش

ای عالـم و آدم گـرفـتـار و فـقـیرت            بـودم بــلاگـردان طـفـلان اسـیـرت

هر چند زینب بعد تو بی‌بال و پر شد            هر جا که آمد ضربه‌ای، زینب سپر شد

از کـربـلا تا شـام خـوردم تـازیـانه            سر تا به پایم گشته چون گل پر نشانه

برخیز و خواهر را ببین، ای یار زینب            من زینب شـرمـنـده‌ام، سالار زینب

رفـتـیـم از این خاک غربت با رقیه            برگـشـتـه‌ام حـالا ببین اما رقـیه…

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا در بازگشت به کربلا

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سَرو رفتم از کنارت، قد کمان برگشته‌ام            سبز رفتم مثل یک برگِ خزان برگشته‌ام

سـوخـتـم بی‌سـایۀ تـو زیـرِ نـور آفـتـاب            باز، حـالا زیر چـترِ سایـبان برگـشـته‌ام


خاکِ روی قبر تو حیثیت عرشِ خداست            از زمینِ پست، سوی آسـمان برگـشته‌ام

باز هم مثل همیشه حال زینب را بپرس            یا به چشم خود ببین که ناتوان برگشته‌ام

نیمۀ من بودی و در نیم روزی کُـشتنت            جانِ من بودی و حالا نیمه جان برگشته‌ام

مستـندتر از منِ زینب نبـاشد مقـتـلی            روضه‌ها را درک کردم روضه خوان برگشته‌ام

رفتی و بر پیکرم رنگِ کبودی نقش بست            بی‌نشان رفتم از اینجا با نشان برگشته‌ام

پیکرم را آب کرده داغ دوری‌ات حسین!            من شبیه پوستی بر استخـوان برگشته‌ام

من که رزق آسمان‌ها و زمین را می‌دهم            از دیـارِ نـذری خـرما و نـان برگشته‌ام

غیرت اللهم! تو رفتی حُرمت من خُرد شد            از مـیان مجـلـس نامـحـرمان برگـشته‌ام

داغـدارِ قـاریِ قـرآنـم و بـزم شـراب            از کنارِ تشت و چوب خیزران برگشته‌ام

خواستم باشم امانت دار آخر هم نشد            من بدون دخـترِ شیرین زبان برگـشته‌ام

: امتیاز